English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (5710 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
service U قسمت یکان
serviced U قسمت یکان
activities U قسمت یکان
activity U قسمت یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
organisations U یکان قسمت
organization U یکان قسمت
organizations U یکان قسمت
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
force U یکان قسمت نظامی
forces U یکان قسمت نظامی
forcing U یکان قسمت نظامی
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
casual detachment U یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
installation property book U دفتر دارایی قسمت یا یکان
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
Other Matches
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
unit U یکان
formation U یکان
units U یکان
singly U یکان یکان
boundary U حدود یکان
single unit U یکان مستقل
troop basis U مبنای یکان
troop unit U یکان صنفی
joint command U یکان مشترک
single unit U یکان منفرد
sergeant U سرگروهبان یکان
boundaries U حدود یکان
retraining command U یکان بازاموزی
motorized U یکان موتوری
service force U یکان خدمات
installation type U نوع یکان
mixed U یکان مختلط
stragglers U دورافتاده از یکان
intercommand U بین یکان
service unit U یکان خدمات
shock troops U یکان ضربت
troop unit U یکان سربازدار
sergeants U سرگروهبان یکان
logistical command U یکان لجستیکی
pertinent U یکان لاحق
mobility U تحرک یکان
march unit U یکان راهپیمایی
naval activity U یکان دریایی
motor unit U یکان موتوری
organization chart U نمودارسازمان یکان
paratroop U یکان چترباز
tactical command U یکان تاکتیکی
support command U یکان پشتیبانی
strangle U دورافتادن از یکان
separates U یکان مستقل
separated U یکان مستقل
separate U یکان مستقل
stragglers U گم شده از یکان
major command U یکان عمده
straggler U دورافتاده از یکان
organic U یکان سازمانی
straggler U گم شده از یکان
muster book U دفتروقایع یکان
base unit U یکان مبنا
unit training U اموزش یکان
exempted station U یکان مخصوص
mechanized U یکان مکانیزه
active U یکان کادر
designator code U کد تشخیص یکان
advance gruard U یکان جلودار
administrative command U یکان اداری
presence U فرستی در یکان
detached unit U یکان مامورشده
unit train U بنه یکان
designation U اسم یکان
beach organization U یکان ساحلی
first seargeant U سرگروهبان یکان
composite unit U یکان مختلط
force basis U مبنای یکان
fire unit U یکان اتش
base unit U یکان پایگاهی
frontalier U یکان مرزی
command strength U استعداد یکان
organizational U یکان سازمانی
command net U شبکه یکان
designations U اسم یکان
identification code U کدشناسایی یکان
combined command U یکان مرکب
combined arms U یکان مرکب
combat , echelon U یکان رزمی
air command U یکان هوایی
combatcommand U یکان رزمی
trained U بنه یکان
trained U عقبه یکان
train U عقبه یکان
trains U بنه یکان
trains U عقبه یکان
cavalry unit U یکان سوارزرهی
unit supply U تدارکات یکان
unit structure U استخوانبندی یکان
divisional unit U یکان لشگری
unit structure U سازمان یکان
composite U یکان مختلط
train U بنه یکان
composite U یکان مرکب
distinguished unit U یکان ممتاز
parent U یکان اولیه
parent U یکان لاحق
passive element U یکان غیر فعال
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
detached unit U یکان جدا شده
permanent oppointment U اختصاص دایمی به یک یکان
permanent party U جمعی دایمی یکان
commands U یکان قرارگاه عمده
commodity command U یکان امادکالاهای مصرفی
direct support unit U یکان پشتیبانی مستقیم
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
commanded U یکان قرارگاه عمده
command U یکان قرارگاه عمده
communication chief U رئیس مخابرات یکان
distinguished unit citation U نشان لیاقت یکان
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
requesting unit U یکان تقاضا کننده
command budget estimate U براورد بودجه یکان
command axis U محور حرکت یکان
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
safety officer U افسر تامین یکان
service force U یکان خدماتی دریایی
scheme of command U طرح عملیاتی یکان
security council U شورای حفافتی یکان
requesting unit U یکان درخواست کننده
dispersion U تفرقه گسترش یکان
command issuing office U دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
link U ملحق شدن دو یکان
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
unit kilometer U مصرف کیلومتری یکان
command liaison U شبکه رابط یکان
stand bearer U پرچم دار یکان
beach unit U یکان تهیه بارانداز
staging unit U یکان بارگیری کننده
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
property book U دفتر دارایی یکان
cavalry unit U یکان سوار نظام
land tail U باقیمانده زمینی یکان
intransit U یکان در حال حرکت
commodore U فرمانده یکان هوایی
commodores U فرمانده یکان هوایی
type face U نوع چرخش یکان
frontalier U جزو یکان مرزی
type face U نوع ارایش یکان
force structure U استخوان بندی یکان
intercommunication U مخابرات داخلی یکان
identification code U رمز معرف یکان
mountaineer U یکان کوهستانی کوهنورد
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com